شبح مارکس در آمریکا در گشت و گذار است!
على جوادى

اغراق نیست اگر ادعا کنم که این روزها بیشتر از مجموعه ده سال گذشته کلمات "سوسیالیسم"، "مارکسیسم" و "کمونیسم" و "مارکس" را در رسانه های تلویزیونی آمریکا شنیده ام. باید اذعان کنم که به نوعی جالب است. به نوعی هم باورنکردنی است. چگونه است که بعد از سقوط بلوک شرق، بعد از حملات هارترین جناحهای سرمایه که پایان مارکس و کمونیسم و تاریخ را اعلام کرده بودند، ما دو باره شاهد طرح مارکس و سوسیالیسم و کمونیسم در رسانه های اصلی آمریکا هستیم؟
اشتباه نباید کرد، کسی در این ارگانهای تبلیغاتی سرمایه در آمریکا به یکباره مدافع مارکس و سوسیالیسم و کمونیسم نشده است. کسی در این صف به حقیقت نقد مارکس و حقانیت امر کمونیسم کارگری واقف نشده است. شاید نگاهی سطحی تمام مساله را در تم انتخاباتی مک کین کاندیدای حزب جمهوریخواه آمریکا جستجو کند. مگر نه اینکه به اوباما می تازند که سوسیالیست است. مارکسیست است. کمونیست است؟ براستی چه اتفاقی افتاده است؟ چگونه است که بحث سوسیالیسم در جامعه دو باره مطرح شده است؟
دمکراتها نیز به بحث دامن میزنند. اما از زاویه ای دیگر. از کاندیدای خود دفاع میکنند. در این که سوسیالیسم چیست و چه نیست. و یک تفاوت ویژگی دوران حاضر است. تبلیغات جناح راست کارآیی خودش را از دست داده است. گویا دیگر سوسیالیسم تیر زهرآهگینی نیست که در جامعه آمریکا ناکار میکند. اتهامی نیست که رقبا را از میدان بدر میکند. میترساند. مرعوب میکند. حذف میکند. دیدنی است. از قرار سوسیالیسم در آمریکا آن شیطانی نیست که هر نوع دشمنی با آن معنا و مبنای سیاستی میشود. مک کین هر روز حمله میکند. پی لین، معاونش، نیز با کودنی خاصی حواسش را بر این مساله متمرکز کرده است. سرنوشت ریاست جمهوری برایشان مساله است. اما از قرار قضیه بسیار فراتر از این امر است. کمتر سابقه داشته است که کاندید ریاست جمهوری یک حزب اصلی را در آمریکا به کمونیست بودن و مارکسیست بودن متهم بکنند. این مساله ویژگی خاصی به این انتخابات در آمریکا میدهد. پیش از آن "اتهام" همکاری و نشست و برخاست با یک "تروریست غیر نادم" را امتحان کرده بودند. آنهم تاثیر چندانی نداشت. و هر بار که بر شدت تبلیغات خود می افزایند از قرار بر بی اعتباری خود هم اضافه میکنند. اما چرا این تهاجم "سوسیالیستی"؟ مگر اوباما چه کرده است؟ چه گفته است؟ تحسین شم طبقاتی نمایندگان راست و ارتجاع غیر قابل وصف است. کلمه کلیدی "مسبب" این وضعیت از قرار "توزیع درآمد" است. گویا در گفتگویی چند دقیقه این کلمات از جانب اوباما بیان شده است. اشاره ای به معافیتهای مالیاتی برای افراد کم در آمد وعده و وعیدهای انتخاباتی است. از این دو کلمه به سوسیالیسم رسیده اند.
آیا این مجموعه جنجال بر سر هیچ است؟ نه! دعوا واقعی است. نه به این اعتبار که اوباما ذره ای از سوسیالیسم و عدالت اجتماعی بویی برده است. نه به این اعتبار که دو سر این کشمکش به دو اردوگاه متفاوت اجتماعی تعلق دارند. نه، از این رو که هرگونه سازش و عقب نشینی از سنگرهای راست افراطی و بازار آزاد را در حقیقت پیشروی مارکسیسم و جنبش سوسیالیستی میدانند. میدانند که محصول این شرایط را اگرچه حزب رقیب در کوتاه مدت ببرد، اما در میان مدت این جامعه است که از راست افراطی روی برگردانده است و به دنبال پاسخ است. و "خطر" این است که شاید اوباما نقطه "تعادل" آتی شان نباشد. میدانند که در سراشیبی قرار گرفته اند. کجا خواهند ایستاد از پیش تعیین نشده است. "خطر" سوسیالیسم، امید سوسیالیسم دو باره زنده شده است. مارکس در فضا در گشت و گذار است. *